پایگاه علمی - پژوهشی

زکات علم، نشر آن است.

پایگاه علمی - پژوهشی

زکات علم، نشر آن است.

چکیده

امروزه‌ آموزش عالی در جهان با گذر از فراز و نشیب‌های فراوان نظام‌ها، برنامهها، فرایندها و تجارب مختلفی را آزمود با پایان یافتن قرن بیستم وآغاز هزارة سوم‌و طرح مسائلی مانند دنیای مجازی، فنآوری IT و ICT و برنامه های شناور آموزشی و تکثیر رشتههای فراوان، رسالتها و وظایف جدیدی را طراحی یا باز تعریف نموده‌است؛لذا نقش و رسالت دانشگاه‌ها بسیار متنوعتر و پیچیدهتر شده‌است.دراین مقاله ضمن بازکاوی این تحولات و تغییرات در صدد تبیین مولفههای مهم این رویکرد و برخی تجارب جهانی و بینالمللی هستیم که در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم مطرحاند همچنین به نقش آموزش عالی و نظام‌های آکادمیکی در تأثیرات آن بر آینده جوامع و خصوصاً جامعههای شرقی و نگرش به نگرش آنها به این مقوله نیز پرداخته‌ایم.در ضمن بایستههای لازم جهت ایجاد تحول وسیع در ابعاد مدیریت نظام آموزشی را بررسی نموده و راهکارهایی نیز ارائه میگردد.

کلمه های کلیدی:•     علوم انسانی• آموزش عالی• نظام‌آموزشی 

مقدمه
در دنیای معاصر پیشتازی مقولهای‌است که دراطلاعات، ارتباطات و آموزش تعریف میشود و سرمایهگذاری اصلی بر منابع انسانی فرهیخته و آکادمیکی یک رسالت ملی و فراملی تعریف میشود. (Somjai, 2001, p10) از طرفی تأکید بر توسعه دانش و شایستگیهای فردی و آمادگی برای عصر تغییر و کارآفرینی مراکز علمی و پژوهشی از مولفههای جوامع بالنده به شمار میروند (Jackson& Hitt, 2003, p.17) لذا رسالت مراکز آموزش عالی (دانشگاه‌ها) که منبعث از تعامل استادان،مدیران و دانشجویان،جهت تحقق اهداف ویژه و مشترک علمی است که همواره تحول را در فراخنای زمان به همراه‌داشته‌است.این رسالت دانشگاه‌ها بعدها بتدریج متنوع‌تر و مدون‌تر می‌شودو سرانجام در قرن هجدهم میلادی انسجام بیشتری پیدا می‌کند و  با این تفکر شکل می‌گیرد که آیا رسالت دانشگاه در حد تدریس و پژوهش در درون دانشگاه خلاصه می‌گردد یا باید به بهترین وجه به جامعه خدمات فکری و کاربردی ارائه دهد. 
بدین ترتیب نقش و رسالت دانشگاه‌ها متنوع می‌گردد و در قرن نوزدهم تنوع بیشتری را شاهد می‌شویم که این تنوع را مدیون تحولات روزافزون بالأخص در بخش هدایت و رهبری و رأس هرم یعنی در مدیریت آن می‌دانند، سرانجام در قرن بیستم دانشگاه به عنوان موتور آگاهی بخش و برج فرماندهی فکری جامعه در می‌آیدو بدین طریق،رسالت دانشگاه‌ها به فراسوی علم و پژوهش صرف پیش می‌رود و در جهت خدمت به جامعه سوق داده می‌شود. معمولاً این رسالت‌ها را در شش قلمرو کلی طبقه‌بندی می‌کنند: 
1.قلمرو آرمانها و نظام ارزشی جامعه‌ها
2.قلمرو تولید و غنی سازی دانش و فرهنگ کشورها
3.قلمرو امر تربیت منابع انسانی متخصص مورد‌نیاز

4. قلمرو تسریع و‌تسهیل فرایند‌توسعه اقتصادی،اجتماعی‌و‌فرهنگی  کشورها
5. قلمرو برقراری و گسترش ارتباط متقابل بین دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی و دیگر بخش‌های فرهنگی،علمی،صنعتی،اقتصادی و خدماتی کشورها
6. قلمرو برقراری روابط علمی،فرهنگی،سیاسی و اقتصادی در سطح منطقه و جهان 
دراین مقاله علاوه بر بررسی این ابعاد به برخی تجارب بین‌المللی نیز پرداخته‌ایم.


بیان مسأله
برای پوشش اهداف مدیریت نظام آموزش عالی,  بدون تحول متناسب با زمان وتغییرات پیرامونی وابعاد جهانی راه به جایی نخواهیم برد.درسالهای اخیر،شاهددگرگونیهای مهمی در نظام آموزش عالی سراسر جهان هستیم و تحولات نظام‌های آموزش عالی در دو دهة گذشته تحت تأثیر سه تحول مهم قرارداشته‌اند:
الف) تحولات اقتصادی- اجتماعی  ب) تحولات فن‌آورانه  ج) تحولات مسأله جهانی شدن  (بازرگان،1377، ص 125). این تحولات موجب شده است تا در مدیریت نظام آموزش عالی بیش از پیش به جنبه‌های کارایی   و اثربخشی  فعالیت‌های خود حساس شوند؛ اما متأسفانه همة نظام‌های آموزش عالی به اندازة کافی به این دو جنبه توجه نکرده‌اند.این امر، بویژه دربارة نظام‌های آموزش عالی در کشورهای جهان سوم و مدیریت کلان آنها مشهودتر است، علت آن، ضرورت تجدید نظر در هدف‌های مرسوم دانشگاه است.این هدف‌ها که مهمترین آنها «کشف منظم حقایق دربارة امور جدی و مهم و آموزش حقایق و ضرورتهای عصر و نسلی»(شیلز ، 1988، ص 126) تعریف شده است، نیاز به بازنگری جدی دارد. 
بر پایه‌آنچه‌اشاره شد نظام‌های آموزش عالی باید به نیازهای جاری و آیندة جامعه پاسخگو باشند و برای پاسخگو بودن باید تحول را سرلوحة کلیه امور قرار دهند. شعار سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی اسلامی آیسیکو  در سال 2005/م این است «هر کشوری که در نظام‌های آموزشی خود متحول نشود و مدیریت کارآمدی اتخاذ نکند متوقف خواهد شد و چه بسا به تأخیر خواهد افتاد  (التویجری،2005، ص 15)؛ ازاین رو مدیریت کارآمد آموزش عالی و دانشگاه با یک هدف غائی بزرگ عجین است که همانا آماده کردن افراد برای ارائه رفتارهای معقول در اجتماع و انتظارات عصری آن (بویلن ، 1992، ص 92)که یکی از تحولات عصری پدیدة فنآوری اطلاعات است و ارتباطات (ICT)  است که تحت عنوان تحولات فنآورانه از آن یاد کردیم. یکی از ویژگیهای مهمی که پدیده فناوری اطلاعات و ارتباطات از آن برخورداراست، این‌است که باعث میشود ارتباط انسان با انسان، همچنین انسان با محیط تسهیل یافته و ارتقا یابد. فناوری اطلاعات و ارتباطات به دلیل قدرت تحولپذیری و توانایی برقراری ارتباط پویا که میتواند با مراکز آموزشی و آکادمیکی داشته باشد،از نقش مهمی در انتقال دانش برخورداراست. دربارة تأثیر اطلاعات و ارتباطات در حوزه آموزشی دو دیدگاه ‌وجود دارد. رویکرداول که به رویکرد اصلاحگرا نام گرفته، بر این باوراست که ‌اثر فناوری‌های جدید (اطلاعات و ارتباطات) برآموزشی، تأثیر تدریجی بوده‌واین پدیده باعث میشود که آموزش به شیوه سنتی،تنها به گونهای کارآمدتر انجام شود؛به‌عبارت دیگر ICT باعث تسریع اصلاحات در آموزش میشود. در کنار این رویکرد،رویکرد تحولگرا مطرح است که معتقد به تحول زایی ICT در آموزش میباشد و بر این باور است که فناوری اطلاعات و ارتباطات،ابزارها و حتی خط مشیها و اهداف تعلیم و تربیت را به صورت اساسی تغییر داده و متحول میکند (مهر محمدی،1384،ص4)
فناوری اطلاعات،واسطهای است که امکان بیان طیف گستردهای از اطلاعات، اندیشهها،مفاهیم‌وپیامها را فراهم میکند. این پدیده به دلیل برخورداری از ویژگیهای متفاوت،دارای تعاریف گوناگونی است. فناوری اطلاعات به مجموعهای از ابزارها و روش‌ها اطلاق میشود که به نحوی اطلاعات را در اشکال مختلف جمعآوری،ذخیره، بازیابی،پردازش و توزیع میکند. فناوری اطلاعات در جهت گسترش توانمندی‌های اندیشه تکوین یافته است. کاربرد صحیح و علمی و غیر تفننی آن عامل بهبود نظام آموزشی و مدیریت اطلاعات میگردد و عامل ارتقاء فرهنگی و تسهیل روابط بینالمللی را در پی دارد (Stedham, 2002, p.2) اصطلاح فناوی اطلاعات را میتوان از دو دیدگاه مورد مشاهده قرار داد؛از دیدگاه اول،اصطلاح فناوری اطلاعات برای توصیف فنونی به‌کار میرود که ما رادر ضبط،ذخیرهسازی، پردازش، بازاریابی،انتقال و دریافت اطلاعات یاری میکند.از دیدگاه دوم، فناوری اطلاعات به مجموعهای از ابزراها و روشها گفته میشود که امکان تولید،پردازش وعرضهاطلاعات را برای کاربر انسانی فراهم میآورد. این مهم در برخی نظام‌های آموزش عالی و مدیریت آکادمیکی یک مسیر طبیعی طی کرده‌است؛ لذا کوشش‌های مدیریت عملکرد در بخش آکادمیکی و در مقوله ICT بسیار موفق بوده است (Barto, 2000, p.19)


پیشینه بحث 
امروزه همه چیز در حال تغییر و دگرگونی است و اگر چیزی در حالت سکون باقی بماند ضرباهنگ نابودی آن سریعتر است مراد از مبحث تغییر در اینجا،تغییر کیفی و ساختارمند است که یکی از مولفههای آن آموزش است و مدیریت در آموزش عالی نیز از این تغییر ناگزیر است. تعمق در تحول و پویایی 4 میلیارد ساله حیات کره زمین و قدمت حیات سی هزار ساله از زمان حضرت آدم تا کنون بیانگر یک واقعیت استثنایی است که همانا بیانگر قدرت ویژه فکری انسان با روحی الهی و با ابزاری به نام مغز با 15 میلیارد سلول عصبی آن می‌باشد و مطالعه شواهد و قراین بیانگر این واقعیت است که از حضرت سلیمان (هزاره اول قبل از میلاد مسیح) به عنوان یک انسان فوق‌العاده عاقل و متفکر نام برده می‌شود و بی مناسبت نیست که فیلسوف شهیر فرانسیس بیکن  (1561 - 1626) وقتی به مطالعه آکادمیها به عنوان کانون تفکرات جهانی می‌پردازد و سیر تحولات آکادمیها را،به‌ویژه‌از زمان آکادمی افلاطون،مطالعه می‌نماید در صدد برمی‌آید که تانامی زیبندة آن بیابد،سرانجام در یکی از آثارش با عنوان آتلانتیس نو  - جزیره افسانه‌ای واسرار‌آمیز در اقیانوس اطلس در غرب تنگه جبل الطارق  که بعدها در آب فرو رفته است- و این اثر در سال 1627/م منتشر شد،دو نام‌خانه علم   وخانه سلیمان  یا خانه عقل برای این آکادمیها انتخاب می‌نماید و با انتخاب خود زمینه خلق و ایجاد آکادمیهای رسمی یعنی دانشگاه‌ها را به‌وجود می‌آورد و در واقع، محرک ایجاد آکادمیهای نوین با نام دانشگاه‌ها می‌گردد. که یکی از اصلی‌ترین عوامل پویایی و پایداری و رشد و توسعه  آنها تحولات سریعی است که در طول تاریخ داشته و هیچ‌گاه دچار رکود،توقف،روزمرگی و ایستایی نشده‌اند و رسالت‌های خود را همراه با تحولات زمان تغییر داده و مدیریتی فراخور زمان و حتی فرا زمان و ناظر بر تحولات پیش رو در دنیای پرشتاب که بعد از سدة 1500 میلادی بصورت تصاعدی رو به‌اوج‌گیری نموده‌است ارائه نموندواین عامل باعث می‌شود که بتدریج،این دانشگاه‌ها به مکانها و پایگاه‌هایی تبدیل شوند که تحولات کوپرنیکی و عملی در آنجا پذیرفته می‌شود و پژوهش‌های علمی در آن صورت می‌پذیرد (قورچیان, 1373, ص 13).
جامعه ‌درحال خیزش ما به‌شدت نیازمند یک دیدگاه آموزشی جدید و در عین حال شاداب است که هم نوعی فلسفه توسعه آموزشی - پرورشی باشد و هم بتواند چشمانداز روشنی از آینده آموزش کشور ترسیم نماید. شرایط جدید، ملتها را در برابر دو دیدگاه آموزشی زیر قرار داده است: 
1 . دیدگاه‌آموزش با تکیه بر فناوری اطلاعاتی و ارتباطی 
2 . دیدگاه‌یادگیری دائمی و مادامالعمر  و ژرف
امروزه‌انقلاب تکنولوژی سیمای جهان را به سرعت تغییر داده است و فناوری‌اطلاعات هماکنون نیز زندگی مردم رادگرگون کرده‌است. خط شکنیهایی که در فناوری مواد و نانوتکنولوژی و بیوتکنولوژی روی میدهد این دگرگونیها را تشدید خواهد کرد. این تکنولوژیها نه تنها تأثیرات عمیقی بر زندگی انسان دارند بلکه چنان در هم تنیدهاند که انقلاب فناوری را به انقلاب چند رشتهای تبدیل کردهاند از این رو شتاب پیشرفت در هر زمینه مضاعف شده است. فناوری اطلاعاتی و ارتباطی (ICT) شالوده بقا و توسعه ملی کشور،در یک محیط جهانی به سرعت در حال تغییر و تحول است و همین امر ما را در پیریزی طرح‌های نو، برجسته و شوقانگیز به چالش فرا میخواند تا در پرتو آن، منابع انسانی و زیرساخت‌های قابل اعتماد بنا شود و در واقع‌ ابزراها و وسایل لازم برای برنامهریزی،مدیریت ارزیابی تغییرات توسعه و دستیابی به رشد پایدار مورد نظر قرار گیرد و البته از سویی نیز اطلاعات بدون ارتباطات نیز بدون اطلاعات کاربرد نداشته استفاده از فناوری برای تسهیل در رفع نیازهای افراد هر جامعه بسیار مهم است، حتی در این دنیای متغیر صحبت از آموزشهای کارآفرینانه در سطح آکادمیکی بالا رفته است (Horton , 2000, p.225) درادامه فهرست دانشگاهایی که پیش از پنج دوره این آموزشها را ارائه دادهانددیده‌می‌شود.

جدول (1): فهرست دانشگاهایی که بیش از پنج دوره آموزش عالی خاص را ارائه مینمایند.
توجه‌به‌این نکته حائز اهمیت است که در جهان امروز با وضعیتی که بر اثر حرکت بسوی دهکده جهانی سوم به‌وجودآمده‌است،دیگر رویه های سنتی انتقال دانش از طریق متن،ورقه،تمرین و مانند آنها نمیتواند توجه به جوانانی را که در جهان اشباع شده از رسانهها به‌سر میبرند را به خود معطوف کند. به نظر ضروری میرسد که عناصر اصلی نظام‌های آموزشی بویژه نظام‌های آکادمیکی در معرض تحولات آموزشی متناسب با پیشرفتهای جهان امروز قرار گیرند و آگاهی بیشتری از قابلیت فناوریهای جدید بیابند و به موازات آن راهبردهایی طرح شود که به ورود فناوریهای جدید به کلاسها و محیطهای آموزشی،منجر به آموزش و یادگیری بهتر شود و در عمل باعث شود که نقش معلم به‌عنوان منبع قدرت که اطلاعات در انحصار اوست از بین برودونقش او از ناشر اطلاعات به نقش تسهیل کننده فرایند کسب اطلاعات تغییر یابد و نظام فکری کلاس و دانشگاه به سمت آفرینش و پژوهش است. 

تحولات و چشم اندازها
مدیریت پژوهش محور،آیندهنگر،بالنده و تحولگرا در آموزش عالی آغازگاه تحولات وسیع علمی جهت رقم زدن نظام آموزش عالی پاینده است و بی شک، پیشبرد هر چه بیشتر این موضوع در کشورهای در حال توسعه مانند کشور ما،نسبت به کشورهای توسعه یافته‌ازاهمیت بالاتری برخورداراست؛زیرا مسأله تولید علم آن کشورها سالها است که جایگاه مناسب خود را پیدا نموده ولی در کشور ما نیاز به تحولات سریعی در نظام‌های آموزشی و پژوهشی دانشگاهی و مدیریت آنها داریم.
مدیریت آموزش عالی و عرضة خدمات تخصصی نظام دانشگاهی را نیز می‌توان در راستای کشف حقایق و پاسخگویی به نیازهای جامعه بیان کرد.از طرفی براثر ازدیاد سریع جمعیت دانشجویی و محدودیت‌های مالی،توقع‌ازمؤسسات آموزش عالی این بوده است که «با امکانات اندک تولید زیاد داشته باشند»(کلایل ،1994، ص 69 – 58) لذاآموزش عالی با سه مسأله عمده سرو کار دارد: تناسب ،کیفیت  و عدالت  که هر سه این مسأله‌زمانی اتفاق میافتد که مدیریت آموزش عالی متحول نشود. 
به موازات تغییراتی که در عناصر نظام آموزشی در نتیجه ورود فناوری اطلاعات به وجود میآید،تغییرات در سطح مدیریت مراکز دانشگاهی نیز قابل توجه است. در این رابطه به هفت تغییر اساسی میتوان اشاره کرد: 
1.    تغییر در بصیرت مدیران:   بصیرت به آرزوها و آرمانهای افراد در نظام‌های آموزشی درون نظام آموزشی به عنوان یک کل اشاره دارد. با ورود فناوریهای جدید رسالتها شفافتر میشود و مبنای روشنتری را برای تصمیمگیری فراهم میکنند. بیان واضح و روشن رسالتها به اعضای جامعه یادگیری این امکان را میدهد تا آرمانهای لازم را برای آینده و اقدام موزون و هماهنگ به طور مناسبتری تجسم نمایند. 
2.    تغییر در فلسفه یادگیری و پداگوژی:   نحوه تعامل هیأت علمی و فراگیران و نحوه اداره مراکز یادگیری،بخشی‌ازفلسفه یادگیری و پداگوژی نظام آموزشی است. با ورود فناوری اطلاعات و ارتباطات به محیط آموزشی این فلسفه دچار تغییر شده و محیطی که در آن استاد به عنوان فراهم کننده اصلی محتوای آموزش شناخته میشود (فلسفه استاد محور) به محیطی تبدیل میشود که در آن استاد نقش تسهیل کننده فرایند کسب اطلاعات توسط فراگیران را بر عهده دارد (فلسفه فراگیر محور).
3.    تغییر در تدوین طرح‌ها و خط مشیها:    ورود اطلاعات به محیط آموزشی تغییری که در نتیجه آن در فلسفه آموزش و یادگیری به‌وجود میآید این زمینه را فراهم میکند که خط مشیهای آموزش نیز دچار تغییر شوند. با شکلگیری این تغییر رویههای دستیابی به اهداف کلی و جزئی توسط مدیران تغییر میکنند.
4.    تغییر در تسهیلات و منابع اطلاعات:    علاوه بر تغییرات ساختاری که جهت آنها به‌سوی طراحی گانو(امنیت و مهندسی محیط کار) میباشد،ورود به مدیریت نظام آموزش عالی مدرن این امکان را فراهم میآورد که فراگیران واستادان بتوانند از اطلاعات روز جهان در سطحی وسیع آگاهی یابند. همچنین ابزارهای جانبی مانند، نرمافزارهای مختلف تحقیقاتی و غیره این امکان را فراهم میکند که فراگیران ارتباط نزدیکتری با محتوای آموزشی برقرار نمایند. 
5.   تغییر در تواناییهای حرفهای منابع انسانی و مدیریتی:    به موازات توسعه فناوریهای اطلاعات این احساس نیاز در منابع انسانی و بالأخص مدیران شکل میگیرد که تواناییهای خود را بالا برده و به مهارت‌های اساسی در سطحی وسیع دست یابند .
6.    تغییر در میزان مشارکت جامعه:    همانطور که مشخص است فناوری اطلاعات این امکان را فراهم میکند که تعامل میان نظام آموزشی با جامعه (بنگاههای علمی،صنعت،مؤسسات خصوصی،سازمانهای اجتماعی،مذهبی و حرفهای و همچنین سایر موسسات آموزشی) به طور چشمگیری افزایش یابد. 
7.    تغییر در شیوه‌ارزیابی:    ارزیابی هم شامل ارزیابی از منابع انسانی و هم ارزشیابی کلی نظام آموزشی به‌عنوان دو جنبهای که کاملاً در هم تنیده هستند،میباشد.ارزشیابی کلی نظام آموزشی از طریق بررسی حجم تعاملات میان نظام آموزشی با ابعاد مختلف جامعه مانند صنعت، دانشگاه و ... سنجیده میشود. فناوری اطلاعات این امکان را هم فراهم میکند که ارزیابی فراگیران به‌جای شیوه قلم وکاغذ،روش ترکیبی و تحولی باشد به گونهای که متناسب با ویژگیهای هر فراگیر تهیه گردد. 
ویژگیهای سازمانهای آموزشی،آکادمیکی و صنعتی هزاره سوم 
-    پایان آموزشهای سنتی 
-    پایان استخدام مادامالعمر 
-    حذف لایه مدیریت میانی 
-    حرفه گرایی به‌جای محتوا زدگی 
-    کار و فعالیت علمی در حوزة فنآوری و پژوهش 
-    اصالت کار فکری و پژوهش‌های آکادمیکی 
-    غنی سازی علمی و مهارتی 
-    کار در شبکه های اطلاعاتی 
-    محل کار متحرک و فرا محلی(مقیمی،1385،ص10)
برای ایجاد تناسب  در نظام آموزش عالی ابتدا مهمترین مسائل مربوط به نیازسنجی رشته‌ها و تخصیص واقعی ظرفیت‌ها  در ابعاد مختلف اداری، صنعتی،بهداشتی واقتصادی باید دیده می‌شود؛بنابراین مدیریت کیفی و کارآمد آموزش عالی در نزدیک شدن به این بعد معنا می‌شود. افزون براین در آموزش عالی باید به عدالت آموزشی و مدیریت عدالت محور توجه شود،به‌عبارت دیگر امکانات را باید از نظر اجتماعی،اقتصادی به صورتی هر چه عادلانه‌تر توزیع کردوازآنجا که تمایل به ارتقای اثربخش  و کارایی  نظام‌های آموزش عالی در سالهای اخیر شدت گرفته‌است(بازرگان، 1376، ص 71 – 60) می‌توان نقطه آغازین تحول در ابعاد و مدیریت آموزش عالی را با شیوة خودارزیابی  به‌عنوان ابزاری که به‌صورت تجربی برای کیفیت سنجی به کار می‌رود اندازه‌گیری کرد که این شیوه امروزه در برخی دانشگاه‌ها اعمال و دارای شاخص‌های استانداردی است که می‌توان آن‌را در جستاری مستقل مطرح و پیشنهاد نمود.
در سالهای اخیر و بخصوص بعد از سال 1990 میلادی شاهد دگرگونی‌های مهمی در نظام آموزش عالی سراسر دنیا هستیم که برخی از این دگرگونیها شامل: 
الف)افزایش متقاضیان نظام آموزش عالی که تا حدود زیادی مولود 3 چیز است: 
1 .افزایش جمعیت 2.جستجوی شغل مناسب 3.تغییرات سریع دانش و تنوع رشته‌ها
ب)تقاضا برای آموزش عالی همراه با خواست‌های جدید و متنوع همراه بوده است.
ج)نظام عرضه آموزش با افزایش دسترسی پذیری به اطلاعات جدید فناوری  و اطلاعات ارتباطات تنّوع بسیار یافته است و شمار زیادی از کشورها یادگیری از راه دور،برنامه‌های کوتاه مدت، برنامه‌های فشردة نظری و عملی یا اصطلاحاً آموزشهای ساندویچی  و کپسولی  و برنامه‌های مشترک با صنعت را در پیش گرفته‌اند.
د)کنترل آموزش عالی نیز بر اثر تنوع منابع تأمین سرمایه و در برخی موارد تلاش سنجیده برای کاستن از مسئولیت سنگین دولت در آموزش عالی صورت‌های گوناگون پیدا کرده است. این دگرگونی‌ها به‌صورت تغییرات گسترده‌تری در محیط بیرونی آموزش عالی رخ نموده‌اند. تغییرات مذکور عبارتند از: دگرگونی در نظم سیاسی – جغرافیایی، دگرگونی در قلمرو اجتماعی و دگرگونی در نظام‌های مدیریتی و اقتصادی همراه با توسعه شتابنده علمی و فن‌آورانه بوده است.

امروزه برای مدیران نقشها و وظایف مهمی چون نقش ارتباطی ، کارآفرینی ،راهبری ،حل مشکلات و تضادهای بین کارکنان ،برنامه‌ریزی ، تصمیم‌گیری ،تفویض اختیار ،استاندارد عملکرد و بازخورد  مطرح است و هر یک از سطوح از ابزار مدیریتی خاصی جهت ارزیابی بهره می‌جویند اما فراتر از این وظایف مدل‌های بهبود بازده‌های یادگیری از عوامل مهم نظام‌های آموزشی و آکادمیکی جدید است که هر چه به سمت استانداردها حرکت کند در بهبود کیفیت آموزشی و پاسخگویی به نیازهای جامعه در کوتاه و بلند مدت موثرتر و موفق‌تر خواهد بود.
بحث تحول در ابعاد مختلف مدیریت آموزش عالی و در قرن اخیر از زمان نهضت علمی (1920 – 1913) مطرح بوده و مورد توجه واقع شده است (یوسف زاده، 1382،ص 536)وامروزه‌این روند تغییرات حاصل شده است. که در جدول زیر اشاراتی به‌آن گردیده‌است:

 
جدول (2) روند تحولات کلان در آموزش عالی


مطالعه موری 
نمونه بارز استفاده از مبحث تحول در مدیریت توسعه یافته و تحول آفرین را می‌توان در آسیب‌شناسی  مربوط به نظام تعلیم و تربیت آمریکا در سال 1983 تحت عنوان «ملت در خطر»  ملاحظه نمود، که تدوین‌شاخص‌های‌تحول و انتظارات جامعه مورد‌توجه شدید واقع‌شد‌و‌در‌صدد‌آن بودند تا‌با تدوین شاخص‌ها و استانداردهای یکنواخت و یکسان ولی منعطف  جنبة معین و مکانیزه ‌به ‌آموزش ‌بدهند تا از این‌ طریق ‌بتوانند ‌پاسخگویی‌ را افزایش دهند و نمونه‌ جدیدآن تحت عنوان‌آمریکابه‌سمت سال 2000درسال 1995بود  که اهدافی به ‌اهداف قبلی‌اضافه‌شدوآنها عبارت بودند از: آموزش مادام‌العمر (L.L.L)  و تغییر در جهت‌گیری مربوط به گنجاندن مواد درسی بویژه مواد درسی مهارتی است.
به دنبال ‌این تغییر نهادی تحت عنوان (NESIC)  کمیته بهبود و استانداردهای آموزش ملی شکل گرفت تا استانداردهای آموزشی در حوزه‌های‌درسی را تقویت کنند و تأکید بر این بوده که استانداردهای کلی باشند تا بتوان در شرایط مختلف از‌‌آنها استفاده نمود و تدوین آنها به‌سازمان‌های ذیربط و‌انجمن‌های حرفه‌ای واگذار ‌شد ‌و ‌بدین ‌ترتیب ‌نهضت‌ تحول شکل گرفت که ‌در آغاز این تحولات‌ و استاندارسازی‌ها جنبه ملی داشته و سپس جنبة ایالتی (Eisner 1994 p37).
در آلمان نیز شاهد چنین حرکتی هستیم و بهترین استانداردهای آموزشی را با توجه‌به شرایط خاص هر مؤسسه آموزشی و دانشگاه تعریف می‌کنند (فصلنامه بین‌المللی،2002،ص9) لذا در کنفرانس وزرای فرهنگ ایالتی کشور آلمان تصریح شد که‌ باید به‌طور مرتب طرح‌های تحول آفرین در نظام آموزشی اجرا شود به موجب ‌این طرح‌ها سطح دانش و عملکرد که از مولفه‌های مهم آموزشی‌اند، به طور‌ منظم ‌آزمایش می‌شودوبخش مهمی‌ازاین سنجش مربوط به‌مدیران نظام آموزشی عالی ‌و بررسی‌ دقیق‌ استانداردهای‌ سه‌گانه ‌آنها یعنی ‌‌دانش ، رفتار  و عملکرد  است و صرف ‌نظر از عواملی ‌که ‌برشمرده ‌می‌شود و اختلاف ‌نظرهای‌ موجود، در این‌‌ نکته‌ اتفاق نظر وجود دارد که‌ مهمترین ‌‌سرمایه‌ هر کشوری «نیروهای‌ متخصص و مدیران لایق» و کارآمد آن ‌بالاخص‌ در آموزش عالی است این نیروها را هاربینسون  و مایرز  نیروهای استراتژیک یا مدیران استراتژیک  می‌نامند. (هاربیسنون، 1970،ص 26).
از طرفی نیز بنیامین هی گینز از صاحبنظران مدیریت می‌نویسند: هیچ سازمانی و مقرراتی نمی‌تواند در زمینه رشد و توسعه اقتصادی - اجتماعی کشورها موثر باشد، مگر مردانی که آن را اداره می‌کنند بدانند چه کاری می‌خواهند انجام دهند. (هی کینز، 1972، ص 7).
مدل بهبود آموزش عالی   این مدل‌بااقتباس از هیل و کرویلا  که در سال 1999 طرح نمودند استفاده می‌شودومشتمل بر 9 عنصر است که این عناصر مکمل هم میباشند.


بررسی مولفه های مدل
مولفه های تحول‌وامدارتحول‌درعقایدوباورهاست،عقاید و باورمندیها عبارتند از انگاره‌ها و تصورات‌واندیشه‌هایی که جهت دهندة غایات و مواد و فرآیند آموزش ‌هستند و به‌طور مستقیم‌ وغیرمستقیم بر‌بازده و عملکرد تأثیر می‌گذارند، هراندازه باورهاوانتظارات‌واقع‌بینانه‌تر‌باشند‌و‌از پشتوانه منطقی‌و‌حساب شده‌برخوردار باشند، طبیعتاً‌عملی‌تر‌خواهند بود(هیل ،1997،ص 38). امروزه‌‌به‌‌دلیل‌انفجار دانش، ‌انفجار جمعیت‌ و‌ رشد‌ فن‌آوری ‌(بیو‌تکنولوژی ، ‌نانوتکنولوژی ،عصرالکترونیک )، آسانی ‌تحرک تغییر سبک‌ زندگی،حضورزنان در عرصه‌های مختلف، افزایش رفاه و ایجاد فرصت‌های فراغت و تمایلات مربوط به عادات محلی  و تغییر تنوع و تعداد مشاغل و دگرگون شدن چهرة زندگی حرفه‌ای،افزایش پیچیدگی جوامع ‌و به ‌هم‌فشرده شدن  مرزها و امکان ارتباطات آسان فراملی (بنت،1970،ص 89) همه ‌و همه به‌طور پنهان و آشکار فریاد می‌زنند که باید در نوع تفکرات، اهداف، ساختار، محتوا، روش‌ها، فضاها و... و در یک‌جمله‌در اکولوژی نظام‌های آموزشی بالأخص آموزش عالی کشورها تغییرات و اصلاحات خاصی ایجاد شود و به تعبیر دیگر باید نوع نگاه مدیریتی نسبت به عناصر برنامه‌ریزی تغییر یابد.
مدیریت آموزش عالی: در آموزش عالی رهبران و مدیران در همه سطوح برای شکل‌دهی و تحقیق ماموریت آموزش قلمرو خود مسئولیت‌هایی را به عهده دارند. ادموندز  و لوین  و میلز  معتقدند که وجود رهبر و مدیر اثر بخش و حرفه‌ای برای هدایت هر نوع تحول و تغییر از مرحله آغازین تا مرحله اجرا و نهادینه کردن آن نقش غیر قابل انکاری دارد (Banner 1999,p102).
نظارت  کیفی و ارزشیابی
استقرار نظام نظارتی در آموزش عالی می‌تواند در تحقق استانداردها نقش اساسی ایفا کند که نتیجه آن کاهش غفلت‌ها و پیشگیری از سرمایه‌گذاری‌های زخمی است (قورچیان،1383 ،ص 9). در نظام آموزش عالی و مدیریت تحول آفرین آن می‌توان برای ارزشیابی آموخته‌ها،مهارت‌ها  و عملکردها  از روش پروژه،حل مسأله،آزمون‌های شایستگی و غیره استفاده کرد. در مورد ارزشیابی کیفی از برنامه‌ها باید توجه داشت که این ارزشیابی معنادار باشد.
فرایند آموزش
الف)وظیفه استادان:    برای تحقق استانداردهای استادان باید در موقعیت‌های مختلف نقش‌های مختلف به عهده بگیرند. این نقش‌ها عبارتند از نقش رهبری ،نقش همکار و شریک ،نقش مربی ،نقش دولت ،نقش والدین  و نقش الگو ،علاوه بر اینها باید واجد دانش تخصصی رشته مربوطه و دانش تربیتی باشند و هر چه بیشتر به حرفه‌ای بودن خود بیندیشند و توان طراحی و تدارک فعالیتها و فرصتهای یادگیری چندگانه را داشته باشند و با روش‌های مختلف و چندگانه آموزش،آشنایی ‌داشته باشند. (stigler 1996 p109).
ب) دانشجویان:   آموزش جدید دانشجویان بر پایه مهارت‌ها،کارآفرینی ،نقش موثر  و انتخاب  آگاهانه است این فرایند در طول برنامه‌های آموزشی آکادمیکی باید درونی شود. ضمناً باید با فرایند تولید علم آشنا شوند، فرایندی که دانشمندان در برخورد با موقعیت‌های رساله‌ای طی‌می‌کنند؛ یعنی از طریق مشاهده، اندازه‌گیری، تجربه ‌و فرضیه‌سازی، موقعیت‌های رساله‌ای را طی نمایند و آموزه‌های خود را ارزیابی و خوداندیشی نیز باید جزء لاینفک عملکرد آموزشی آنها باشد. (Banner, 1999, p.80) ضمناً مواد آموزشی باید به گونه‌ای باشد که امکان انتخاب آزاد را برای فراگیران فراهم سازد و باید مهارت‌های فرابرنامه‌ای را در دانشجویان ایجاد یعنی دانش پژوهان چهار مهارت اساسی را فراگیرند که چگونه یاد بگیرند،چگونه به کار ببندند، چگونه باشند و چگونه با هم زندگی کنند .(Stigler, 1996, p.112)
تیم‌های علمی و پژوهشی 
تیم‌های حرفه‌ای  با استفاده از دانش و تخصص حرفه‌ای خود می‌توانند به بهبود آموزش مداوم کمک کنند و مهمترین این تیم‌ها،انجمن‌های مختلف علمی هستند که می‌توانند در تدوین استانداردهای مربوط به فرایند انتخاب مواد،سازماندهی کمک قابل توجهی نمایند. (NCTM, 2001, p.82)
خدمات ویژه
اساس تحول خدمات خاصی است که به نسبت تحولات فرارو ارائه می‌شود. امروزه نقش اعضای هیأت علمی و مدیران دانشگاهی تربیت افراد با کفایت و دانش لازم و به روز است راهبری مراکز امروزین با این رویکرد نیاز به ارائه خدمات خاص است. (Stigler, 1996, p.109) امروزه تعقل ابزاری  تعقل حاکم بر اذهان و اعمال بسیاری از افراد گردیده است وازتعقل جوهری  که معیارهای خاص و انسانی تشکیل دهندة آن است،غفلت می‌شود. در استانداردسازی آموزشهای آکادمیکی می‌باید تعقل جوهری و ارزش فضای حاکم بر تعقل ابزاری و عملی را تشکیل دهند و برآن بنا شوند. (الوانی،1380،ص 21).
تعامل آموزش‌با جامعه و صنعت
باید در نظام آموزشی دانشگاهی این رویه نهادینه شود که هر زمان، زمان یادگیری و هرمکان،مکان یادگیری است.طبیعتاً یکی از مهمترین مکان‌های آموزشی علاوه بر کلاس درس خانه،خانواده و جامعه است. آگاهی از رسالت و مأموریت‌های سازمانها و مشارکت آنها در تعیین نیازهای علمی موجبات حمایت و پشتیبانی و پاسخگویی آنها نسبت به برنامه‌ها و فرایند ارتقایی دانشگاه‌ها می‌شودو در یک عبارت،آموزش در دانشگاه باید مکمل آموزش در جامعه و آموزش در جامعه همسو با آموزش‌های کلاسیک باشد. (مهرمحمدی،1384،ص 12).
مطالعه موردی 
مدیریت آموزش عالی در نظام‌های‌خودگردان و پاسخگو رهیافتی‌جدید در‌عرصه تعالی‌و‌استقلال و بالندگی مراکز‌آموزش‌عالی است.در نظام‌های‌خودگردان  یا خودمهار، مسئولیت برنامه‌ریزی و مدیریت منابع  و پاسخگـویی خلاقانه انجام می‌شود و‌روح مشارکت جمعی تقویت خـواهد شد (wvight, 1996 p. 6).در استرالیا اصلاحات داوکینز  در سال 1987 و هوار  در سال 1998 به مواردی اشاره دارد از جمله: 
نظام آموزشی یکپارچه،ادغام سازمانی ،افزایش ظرفیت‌های دانشجویی و بالابردن نرخهای ورود و خروج دانشجو تأکید بر علم و فن‌آوری و مدیریت بازرگانی‌وبالابردن کارایی و ثمربخشی (سانیال ،1377،ص 21).
به‌تازگی و تا آغاز هزاره سوم مالزی دگرگونی چشمگیری را در مدیریت و هدایت دانشگاه‌ها به عمل آورده است.دراصلاحات اخیر،کشور برای دانشگاه‌ها قانونی گذاشت مبنی بر اینکه دانشگاه تابع معیارها  و استانداردهایی که دولت تعیین می‌کنند باشد و برای مدیریت دقیق و کیفی باید جوابگو باشد،از طرفی دانشگاه مجبور به رعایت قوانین اداری و استخدامی کشور نخواهد بود و نباید مقررات مالی دولتی بر دانشگاه تحمیل شود (همان ص21). 
بودجه دریافتی 12 دانشگاه دولتی مالزی در 1997،RM 0/1316/1 (رینگیت مالزیا)  بوده است. حقوق و مزایا تنها رقمی است که تا 60 درصد هزینه  عملیاتی دانشگاه‌ها را تشکیل می‌دهد. به طور متوسط تا 80 درصد از بودجة عملیاتی دانشگاه از کمکهای دریافتی از دولت تأمین می‌گردد. شهریه‌ها حدود 6 درصد از این بودجه را تشکیل می‌دهد و 14 درصد بقیه از محل درآمدهای دیگر تأمین می‌شود (انورعلی،1998، ص 87).
افزایش قابل توجهی نیز در بودجة تحقیق و توسعه صورت گرفته و در حقیقت برای آن است که دانشگاه‌ها بتواند همگام با مؤسسات پژوهشی دولتی به نیازهای در حال تغییر برنامه صنعتی کردن کشور پاسخ دهند. دولت از مراکز آموزش عالی انتظار دارد در زمینه‌هایی چون فن‌آوری اطلاعات، میکروالکترونیک، تولید پیشرفته‌و فن‌آوری زیستی به دست آوردهایی برجسته نایل آید. اینها زمینه‌های اولویت‌دار برای گسترش هر چه بیشتر صنایع فن‌آوری سطح بالا در مالزی در نظر گرفته شده‌اندو در سایر سیاستها و ضوابط مربوط به کیفیت, محتواها و فرایند کاری نیز باید ممتاز باشند. (ساینال 1377, ص 22).

 
هند: مؤسساتی همچون NIESBUS و EDI مؤسسات آموزشی ایالتی، SISI در سطح حکومت مرکزی در آموزش عالی برنامههای کوتاه مدت و بلند مدت را اجرا میکنند. 
انگلستان: وجود مؤسسات مختلف آموزشی و بویژه انکوباتورها و برقراری ارتباط آنها با پارکهای علمی و شبکة کسب وکارهای اروپایی.
سنگاپور: دانشگاه‌های مختلفی در زمینة آموزشهای مدرن آکادمیکی فعالیت میکنند؛نمونة برجسته آن دانشگان «نانیانگ» است که موضوعات کارآفرینی را ترویج میکند. 
فلیپین:دانشگاه‌فلیپین دراواخردهة هفتاد میلادی در دانشکده مدیریت بازرگانی برنامههای‌آموزش‌رشته های جدیدازجمله‌کارآفرینی رابه‌اجرادر آوردوسایردانشگاه‌ها نیزازآن پیروی کردند. (مقیمی،1385،ص102)
بعدازسال 2000 تأثیراصلاحات،حمایت از آموزش عالی در مالزی مشاهده می‌شودکه‌این رویه با مسیر نیل به مقاصد دولت برای تبدیل مالزی به یک مرکز آموزش متعالی در منطقه نیز همخوانی دارد. همچنین طی ده سال اخیر تا(سال 2000)اصلاحات‌اخیردرچین روی داده‌است:
اصلاح نظام مدیریت آموزش عالی و صدور مجوز به رسمیت شناختن 22 مؤسسه خصوصی و 1000 مؤسسه آموزش عالی غیر دولتی،اصلاح مدیریت با نهادینه کردن همکاریهای میان دانشگاه‌ها،تفویض مسئولیتها به مراجع ذیصلاح محلی و تشویق همکاری دانشگاه با صنعت،متنوع ساختن منابع تأمین مالی برای آموزش عالی،بالا بردن جایگاه فارغ التحصیلان از راه مفاهمه میان کارفرمایان و فارغ التحصیلان،ایجاد تعادل  تقاضا و عرضه فارغ‌التحصیلان از طریق بهینه سازی نام نویسی،(ایجاد تعادل میان ساختارهای رشته‌ای و همچنین اصلاح محتوای آموزشی برای پاسخگویی نیازهای اجتماعی واقتصادی)، بهبود و تقویت کارآیی و رویکرد کارآفرینی.
تغییرات عمده‌ در سیاستهای اصلاحات آموزش عالی چین تابعی از تغییرات وسیع اجتماعی – اقتصادی‌است که بزرگترین کشور سوسیالیست در حال توسعه جهان آنها را رقم ‌زده ‌است. در ذیل به عوامل عمده‌ای که عمیق‌ترین تأثیر را بر بازنگری مدیریتی و اصلاح سیاست‌های آموزش عالی چین داشته است اشاره می‌شود (نان جائو ،1998، ص 70).
دراین کشور ناشی از چرخش دولت و تغییر بنیادی سیاست از اقتصاد متمرکز دولتی بر اقتصاد بازار آزاد که تأثیرات آن بر نظام آموزش عالی فراوان بوده است؛ از جمله:
توسعه و سرعت روز افزون اقتصاد بازار آزاد تأثیر به‌سزایی بر توسعه آموزش عالی داشته‌ است‌ و خانواده‌های بیشتری را قادر به تأمین مخارج تحصیل فرزندان نموده ‌است، حکومتها دست به تغییر رویه در اداره مراکز آموزش عالی زده و اختیارات زیادی به دانشگاه‌ها داده‌اند، موارد بیشتر از رقابت براساس ارزشمندی عملکرد در نظام آموزش عالی به چشم می‌خورد، قانون ارزش بازار تأثیرات مثبت بر پایگاه اقتصادی تحصیلی گذاشته و حتی بزرگسالان شاغل را نیز بر آن داشته تا به دنبال تحصیلات عالی باشند.
کشور ژاپن نیز تا سال 2000/م قریب به 3 میلیون دانشجو و در حدود 550 مؤسسه چهارساله و 600 مؤسسه دو ساله آموزشی دارد. این گسترش عظیم در آموزش عالی از رهگذر گسترش کیفی و کمی آموزش عالی و از جمله مشارکت بخش خصوصی است. در این کشور کنترل مدیریت کیفیت آن در ابعاد مختلف از طریق شاخص‌های معتبر صورت می‌گیرد و از شیوة «خودسنجی و ارزشیابی» استفاده می‌شود. نظام‌آموزش عالی ژاپن به پذیرش دگرگونی‌های بنیادی از سال 1991 زد و در سال2000 میلادی دگرگونی‌های زیادی را در بالابردن ضریب پوشش و پاسخ به تقاضای فراگیران و تأمین منابع انسانی صنایع را شاهد بود.
نتیجه 
باتوجه به مباحث مطرح شده و ضرورت روز آمد شدن نظام آموزش عالی بالأخص مدیریت آن و ضرورت تحول در آن بالأخص در کشور ما جا دارد ضمن اشاره به‌اظهارات مدیر کل یونسکو،راهبردهای لازم را نیز ترسیم نماییم.
درهمه‌کشورها،آموزش عالی سرگرم بازاندیشی در خصوص نقش خود در موقعیت یک دگرگونی‌اجتماعی و فن‌آورانه بسیار سریع است. فشارهای اجتماعی و کشش بازار کار به تنوع گسترده،سوق به پیچیدگی فراوان ساختارها، برنامه‌ها،جمعیت‌های دانشجویی و ترقیبات بودجه دهی انجامیده‌است. به طور فزاینده،دانشگاه‌ها باید به فشارهایی که می‌خواهند دانشگاه‌ها بازتر شوند پاسخ دهند و به سوی کسانی که به روال گذشته از دستیابی به آموزش عالی محروم بوده‌اند،دست دراز کند،در برابر تقاضا برای یادگیری مادام‌العمر،تسهیلات لازم رابا بهره‌گیری‌ازامکانات به سرعت گسترش یابنده «آموزش از راه دور» را فراهم سازندو باصطلاح مولفة دسترسی را محقق سازند(قورچیان،1383،ص32)
 پیشنهاد‌ها
1. توجه به تقویت ‌مدیریت در نظام آموزش عالی از زاویه تخصص و مدیریت منطقی و عادلانه ظاهر می‌شود تا شیوة ماندگاری یا مقاومت در برابر تغییر و تحول عاقلانه،سیستم و کشور را متوقف نسازد و این از طریق شایسته سالاری میسر است.
2. تحلیل روشهای مدیریت و اتخاذ روشهای کارآمد که در شکل آرمانی مدیریت آموزش عالی،تحلیل ابعاد از مدیریت مقدم براصلاحهااست؛ لذا باید بخش مدیریت اجرایی برای برنامه‌ریزی، سازماندهی،هماهنگی و ارزیابی و تدوین راههای پاسخگویی نظام آموزشی از توانمندیهای بسیار بالا برخوردار باشد.
3. ارتباط هر چه بیشتر بین نظام مدیریتی و محیط بیرون که در اینجا تقویت توان اجرایی و کمیته‌های هادی راهبرنده بسیار مؤثر و تعیین کننده‌است.
4. پاسخگو بودن: آموزش عالی که در حال حاظر این نظام‌ها در جهان  با سطوح مختلف از نیازها روبه‌رو هستند و برای بهبود وضع سیاستگذاری و مدیریت آموزش عالی نیاز به بازاندیشی در مقوله نیاز و پاسخ به نیازهای سالهای آینده است تا در زمینه رشته ها،نیاز جامعه ها و دنیای تغییر پاسخگو باشند.
5. تحول در مولفه های اساسی که از نظر تاورنیه دگردیسی مدیریت آموزش عالی در سدة بیست و یکم میلادی بر حسب ویژگی آن به شرح جدول زیر است:

 
 
6. توجه به جنبه های اخلاقی و سرعت مناسب و متوازن طبق تحولات که برای سرعت بخشیدن به تحولات ایجاد شده همواره تمهیدات جدید لازم است و توقف مساوی با فاصله‌های با تصاعد هندسی خواهد بود. 
چنانکه بیکاس سی سانیال به نقل از یکی از فلاسفه می‌نویسد:
اقتصاد مبتنی بر دانش و اطلاعات،در جهانی که در آن انقلابی در زمینة فن‌آوری زیستی در حال وقوع است،در زمانی که توازن قدرت میان فرد و اجتماع یا دولت دستخوش دگرگونیهای بسیار جدی است،نیازمند حرکت ساختمند و تعریف شده است و از طرفی توجه به ملاحظات اخلاقی، توجهی آرمان گرایانه (ایده‌آلیستی) نیست؛بیشتر یک وظیفه جمعی و چالشی عمده بویژه برای کسانی است که با مقطع بعد از دبیرستان سر و کار دارند. تأثیر اخلاق را می‌توان در فن‌آوری‌های زمینه‌های پیشرفته‌ای چون زیست‌شناسی و پزشکی و همچنین در تنوعات پررمز و راز رایانه‌ای کردن کارها که خود پدیده‌ای است که بر همه حوزه‌هااز جمله زندگی فردی،تأثیر گذارده‌است‌اندازه گرفت. اگر از ایجاد ارتباط میان اصول بنیادین اخلاقی و ترقی فن‌آورانه غافل بمانیم،وارد عصری از «بربریت با نقاب انسانی» خواهیم شد.(سانیال،1377،ص 92)


 
منابع 
1.الوانی،سیدمهدی،(1380) مدیریت عمومی تهران: نشر نی، 
2.انور،علی،(1377)اصلاحات اخیر در آموزش عالی کشور مالزی ترجمه داود حاتمی، تهران: مؤسسه پژوهشی و برنامه‌ریزی در آموزش عالی شماره 1 و 2 سال ششم، مسلسل 16 – 15،
3.بازرگان،عباس،(1376) کیفیت و ارزیابی آن در آموزش عالی: نگاهی به تجربه‌های ملی و بین‌المللی تهران: رهیافت شماره 15،
4.بازرگان،عباس،(1377) آغازی بر ارزیابی کیفیت در آموزش عالی مدیران(چالشهاوچشم‌اندازها)،تهران: فصلنامه پژوهش در برنامه‌ریزی در آموزش عالی،مؤسسه پژوهش در برنامه‌ریزی آموزش عالی، 
5.جائو،نان جائو،( 1377) اصلاحات اخیر در نظام آموزش عالی چین ترجمه: فرامرز حجازی تهران: فصلنامه پژوهش و برنامه‌ریزی در آموزش عالی شماره 2 سال 6، 
6.سانیال،سی،بیکاس،(1377) تحول در سیاستگزاری آموزش عالی،ترجمه داود حاتمی،تهران: فصلنامه پژوهش و برنامه‌ریزی در آموزش عالی 
7.سی. ای. بی.بی (1351)جنبه‌های کیفی برنامه‌ریزی آموزشی،ترجمه احمد فتاحی پور تهران: یونسکو 
8.فصلنامه بین‌المللی از دیگران،سال سوم،شماره سوم،(تهران: وزارت امور خارجه سال 2002)
9.قورچیان،نادرقلی،( 1373) رسالت نظام آموزش عالی در نهادی کردن فرهنگ مشارکت فکری مردم در جامعه تهران: فصلنامه پژوهش و برنامه‌ریزی در آموزش عالی 
10.قورچیان،نادرقلی،(1383)استانداردسازی منابع انسانی آموزشی تهران: وزارت آموزش و پرورش, دفتر استانداردسازی،سلسله مباحث استاندارد 
11.مشبکی،اصغر،(1377) مدیریت رفتار سازمانی،تهران: نشر ترمه 
12.مقیمی،سیدمحمد(1385)سمینار کارآفرینی (اصول و مبانی) تهران: دانشکده مدیریت پردیس قم دانشگاه تهران
13.مهرمحمدی،محمود،(1384) تدوین سند ملی آموزش،تهران: وزارت آموزش و پرورش،دفتر تدوین سند ملی آموزشی
14.هاربینسون،فردریک و مایرز،چارلز،(1350) نیروی انسانی و رشد اقتصادی ترجمه: حسین موتمن تهران: انتشارات دانشسرای عالی - ج اول
15.هنری،حسین،(1383) بایسته‌های بانگ جهانی،(تهران، وزارت آموزش و پرورش،ویژه‌نامه اجلاس سالانه مدیران
16.هی کینز،بنیامین،(1351) توسعه اقتصادیف ترجمه سیروس ابراهیم زاده تهران: نشر کانون تحقیقات اجتماعی،
17.یوسف زاده، محمدرضا(1382) نقش استانداردها در اصلاحات آموزشی (تهران: وزارت آموزش و پرورش،دفتر بهبود کیفیت و استانداردها سازی، همایش ملی استاندارد سازی دانشگاه تهران
1.    Altovaejery. Abdolaziz.(2005) Islamic Education, Hay Ryad, Rabat, Kingdm of morocco, ISESCO, Islamic Education, Scientific and cultural organization 
2.    Banner, J.M. & Cannon H.C.(1999) The Elements of Teaching. Yale University press 
3.    Bartos, Dilanthi (2003), A coceptnol framework to mosure acilities management performance, property management , Volum21, 
4.    Beer Michael.(1980) Organizational change & Development: Gulf. 
5.    Benet, rudy.(1970) Secondary school curriculum, Raytheon education company 
6.    Boellen, C & etal.(1992) Towards the assessment of quality in medical education. Geneva: world Health Organization, p92. 
7.    Claile, J. & catls, R.(1994) the Applicability of an international quality standards as a framework for establishing system in higher education institutions. Journal of Institutional research in astralasia. 3(1): 58 – 69, 
8.    Eisner. E,(1994) the Educational Imagination third Edition (mac millan Publishing company
9.    Hill, Peter. W. (1997)and crevoal, the role of standards ind Educational – reform for the 21 centery 1997
10.    Jackson, S. E & Hitt, M.A (2003) The Knowledge based Approach to sustainable competitive Ad rantage. Jo seey – Bass. 
11.    Kaufman R. & Herman J,(1991) Strategic Planing in Education Rethinking, Restructuring, Revitalizing. Loncaster PA: Technomic Pub. Co. 
12.    marsh. David p, (1999) preparing our school for the 21 centery Macmillan publishing company 
13.    NCTM,(2001) principle and standards for school mathematics
14.    Shills, E.(1988) the academic ethic (Chicago: University oc Chicago press, cited in Boclen. C & etal 
15.    Somjai. P(2001) An Upsurge of Entrepreneurship In Korea And Its Possible Reasons, Hong Kong Un. 
16.    Stedham, y(2002) National Cultural Characteristics: A comparison of gender Difference in japan and the U.S. Nevada, University of Nevada Reno.
17.    Stigler, J.W, (2001) cultures of mathematlinics  instruction in Japanese and American elementay school   

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۶
مصطفی یزدی جوشقانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی